رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۴۳
مجلهی خبری «صبح من»: دیگر بگویی نگویی، بهار شده بود. درختان، جوانههای سبز کوچکی داشتند و تمام برفها آب شده بودند. شکارها از لانه بیرون آمده بودند و روی هم رفته، وضع بهتر شده بود. بورانشاه مسئولیت آموزش نیروهای قبیلهی آتش را بر عهده گرفته بود و به صورت نامحسوس و غیررسمی، حکومت را به … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۴۳
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.