رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و هفتم

مجله‌ی خبری «صبح من»: طلوع را از خواب بیدار کردند و با چشمان بسته، به طرف لانه‌ی مادرها هدایت کردند. وقتی به لانه رسیدند، چشمانش را باز کردند و به جلو، هدایتش کردند. گربه‌ها کناری ایستاده و منتظر واکنش طلوع ماندند. طلوع در لانه قدم زد و گفت: «وای! چقدر عوض شده! خیلی قشنگه! پنجه‌تون … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و هفتم