رویای کاراملی با اَکلیلِ نقرهای ـ بخش نود و هفتم
مجلهی خبری «صبح من»: تعداد بسیار زیادی قدم پنجه آن طرفتر، در اردوگاه قبیلهی آتش، گربهها روز آرامی را میگذراندند. ببری، گشت شکاری شامل خاکستری، مشکی و پیچک را به حوالی چهار صخره فرستاده بود. دیگران هم در زیر آفتاب صبحگاهی، لم داده بودند. کارامل و گلبرفی در کنار هم نشسته بودند و به آسمان … ادامه خواندن رویای کاراملی با اَکلیلِ نقرهای ـ بخش نود و هفتم
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.