رویای کاراملی با اَکیل نقرهای ـ بخش نودم
مجلهی خبری «صبح من»: در همان هنگامی که نقرهای و گربههای دیگر، شب را در آن گردهمایی پر از اضطراب سپری میکردند، در این سو، کارامل در اردوگاه نشسته بود و با بیقراری، با دمش روی زمین ضرب گرفته بود. نگران نقرهای بود. دیدن اینکه اینطور با دلواپسی به گردهمایی میرود، اعصابش را به هم … ادامه خواندن رویای کاراملی با اَکیل نقرهای ـ بخش نودم
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.