رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش هفتادویکم

مجله‌ی خبری «صبح من»: وقتی کارامل و دوده‌پوستین به شکار رفته بودند، نقره‌ای که یکی از فنون رزمی را به خوبی یاد نگرفته بود، دور و بر اردوگاه می‌چرخید تا رعد را پیدا کند و از او بخواهد که این فن را یادش دهد. اما هیچ اثری از رعد نبود. نقره‌ای در حالی که برای … ادامه خواندن رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش هفتادویکم