در جستجوی خود ـ بخش بیست و سوم
«صبح من»: صدای بوق ممتد نوار قلب گویای اتفاق جدیدی بود.وقتی دکتر بیرون آمد و سرش پایین بود، همه چیز را فهمیدم. از شدت ناراحتی نفهمیدم، ویلچر جواد را هول دادم و به سرعت داخل اتاق رفتم.روز چهلم دیگر همه رفتند و من ماندم و جای خالی مادر. هر وقت تنها میشدم به اتاق مادر … ادامه خواندن در جستجوی خود ـ بخش بیست و سوم
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.