روزنه‌های نور در تاریکی؛ چشم‌ها را باید شست

«صبح من» با دلنوشته‌ها: همه جا سرد و بی‌روح است. جهان در بُعدی از تاریخ قرار دارد که انگار هیچ حرکتی نمی‌کند. همه در رفت و آمدند اما خاموش. تاریک است در عین نور مهر و ماه. دوست دارم چشمانم را ببندم. به یکباره به پرواز درآیم؛ تا نور را پیدا کنم. حتما از بالا … ادامه خواندن روزنه‌های نور در تاریکی؛ چشم‌ها را باید شست